---

گر بنا باشددلم را جز تو ابادش کنم... این دل... ویران... همان ویران بماند... بهتر است 

 ❤❤❤

مادرم یادم داد اما من فراموش کردم م چگونه گره کفشم را باز کنم هربار که گره میخورد مادرم را صدا میزدم

حالا که نگاهم به نگاهت گره خورد تکلیف چیست؟میمانی؟یا مادرم را صدا کنم؟

تاريخ سه شنبه 24 بهمن 1396برچسب:,ساعت 20:55 نويـسنده Me and you| |

عرضی نیست جان جانان فقط خواستم بگویم هنوز هم در خیالم میپرورانمت

خواستم بگویم هنوز نتوانستم لبخندهایت ک سوراخ میکرد این قلب عاشق را از یاد ببرم

هنوز نتوانستم چشمانت را بیاد نیاورم تا ارام نگیرم هنوز... جانان٬هنوز هوایت را نفس میکشم

تاريخ سه شنبه 24 بهمن 1396برچسب:,ساعت 20:47 نويـسنده Me and you| |

عشق ک باشه ابی مشکی سبز و قهوه ای فرقی نداره دیگ برات دلنشین و خوب از نظرت

فقط رنگ چشمای عشقت میشه و بس... با عشق تاره میفهمی کل زیبایی دنیا گاهی خلاصه میشه

توی دو تا چشم قهوه ای معمولی

تاريخ دو شنبه 16 بهمن 1396برچسب:,ساعت 1:1 نويـسنده Me and you| |

میتوانی از دوست داشتنم بگذری؟دوست داشتن ک خیابان نیست

تاکسی بگیری بنشینی پیشانیت را به شیشه بچسبانی آه بکشی 

و برگردی پیش از آن...با دوست داشتنم کنار بیا... 

مثل پیرمرد ها که با لرزش دست هایشان کنار می ایند... 

تاريخ یک شنبه 15 بهمن 1396برچسب:,ساعت 23:26 نويـسنده Me and you| |

حافظ چ امیدوارانه میگوید :یوسف گمگشده باز اید به کنعان غم مخور... 

یوسف من٬صدای مرا اگر میشنوی حرمت حافظ را نگه دار... 

تاريخ یک شنبه 15 بهمن 1396برچسب:,ساعت 18:19 نويـسنده Me and you| |

دلم برای تویی تنگ است که نمیدانی ک نمیپرسی حال دلت چطور است؟

که من بگویم:تو که هستی خوب است عالیست بهتر از این نخواهد شد

دلم برای تویی تنگ است  که ارام خوابیده ای ک نمیدانی چه عذابیست 

به شوق دیدنت در خواب بی خواب شدن  یعنی چه...

تاريخ یک شنبه 15 بهمن 1396برچسب:,ساعت 18:14 نويـسنده Me and you| |

درنگاهت چیزیست ک نمیدانم چیست؟

مثل ارامش بعد از یک غم. مثل پیداشدن یک لبخند.  مثل بوی نم بعد از باران❤

درنگاهت چیزیست ک نمیدانم چیست؟

من به آن محتاجم!!!! 

تاريخ یک شنبه 15 بهمن 1396برچسب:,ساعت 18:10 نويـسنده Me and you| |

ببخشید اجازه هست... ؟ بانوی شعرهای شما باشیم اقا... ؟

و بهانه ی تا نیمه های شب بیداری اتان...  ؟

اجازه هست اقا... ؟کمی توی شعرهایت قدم بزنم... ؟

و گیسو کمند بیت پنجم آن غزل باشم...؟

راستی اقا اجازه هست مال خود خودشما بشوم... ؟

خانوم خونه اتان؟راستی برای عصرهای دلگیرت`کسی نمیخواهی چای بریزد ک چاشنی اش هم شعرهایم باشد

برای غروب های بهاری ات همقدمی همراهی نمیخواهی... ؟

اصلا اجازه هست اقا...عاشق شما بشوم... ؟

تاريخ یک شنبه 15 بهمن 1396برچسب:,ساعت 17:55 نويـسنده Me and you| |

دلتنگ توام و هر انچه بین مان نبوده

دلتنگ تمام خاطرات نداشته مان و اتفاقات پیش نیامده مان

حتی دلتنگ همین فاصله بین مان

و غم انگیزترین دلتنگی همین است

ادم دلتنگ چیزی شود ک هیچ وقت نداشته... 

 

تاريخ چهار شنبه 11 بهمن 1396برچسب:,ساعت 23:5 نويـسنده Me and you| |
✖ قــالـِـبــ ـهـاے مُـصـطََـفـے ✖